
فیلمی کمدی دربارهی پسربچهای با والدین پرمشغله و نیاز او به ارتباط بیشتر با آنها، ارتباط او با یک پرستار و درک علاقهی واقعی والدینش نسبت به خود
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
این فیلم سینمایی دربارهی پسربچهای به نام دنی است که پدر و مادرش به دلیل مشغلههای کاری نمیتوانند زیاد با او وقت بگذرانند. دنی پسر خوبی است، اما برای آنکه بتواند با خانواده و بهویژه با پدرش بیشتر باشد، تصمیم میگیرد پرستارهایش را اذیت کرده و با آنها بدرفتاری کند تا آنها دیگر نیایند و پدر و مادرش مجبور شوند پیش او بمانند. یکی از پرستارهای دنی با او بسیار مهربان است و چون خواستهی قلبی دنی را میداند و او را خوب میشناسد، موفق میشود دنی را متوجه علاقهی پدر و مادرش نسبت به او و دغدغههای آنها کند. بهطورکلی فیلم فضای لطیفی دارد و تأثیرات مثبت گفتوگو، درک متقابل و پذیرش شرایط بعضاً دشوار زندگی پدر و مادرها و همچنین، توجه بیشتر به نیازهای کودکان و وقت گذراندن باکیفیت با آنها، از موضوعاتی است که فیلم به آنها پرداخته است؛ هرچند پرداخت سطحی به این موضوعات و حل شدن ناگهانی مشکل دنی بدون وجود دلایل کافی و باورپذیر، از نقاط ضعف فیلماند.
در فیلم پسربچهای زورگو هست که بددهن است و با بچههای دیگر بدرفتاری میکند. او سعی میکند چگونه اذیت کردن و آزار دادن دیگران را به دنی آموزش دهد. هرچند تلاش شده رفتارهایی انتخاب شوند که بیشتر خندهدار باشند تا واقعاً آزاردهنده، ولی ممکن است مورد تقلید کوچکترها قرار گیرند؛ به خصوص اینکه پسربچه با الفاظ وعبارات توهینآمیزی با دیگران حرف میزند. تماشای این فیلم برای کودکان زیر ۸ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۸ تا ۱۰ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را با همراهی والدین تماشاکنند تا فرصت داشته باشند در صورت نیاز با هم گفتوگو کنند.
چکیده داستان
دنی پسر خوب و مهربانی است که دوست دارد با پدرش بیسبال بازی کند، اما پدر و مادر او درگیر کار و مشغلههای خودشان هستند و نمیتوانند برای او وقت کافی بگذارند؛ به همین دلیل دنی همیشه پرستار دارد. یکی از دوستان دنی به او میگوید اگر بتواند پسر بدی باشد و پرستارهایش را اذیت کند، وارد فهرست بچههای پرستار ممنوع میشود و بعد از آن، پدر و مادرش مجبور خواهند شد بیشتر با او باشند. پرستار ممنوع در مورد بچههایی استفاده میشود که هیچ پرستاری حاضر به مراقبت کردن از آنها نیست. دنی از آن پس سعی میکند برای پرستارهایش دردسر ایجاد کند تا آنها مجبور شوند خانه را ترک کنند.
فرصتهایی برای گفتگو
به نظر شما دنی حق داشت از پدرش ناراحت باشد؟ شما تا به حال چنین احساسی را تجربه کردهاید؟
فکر میکنید چه چیزی باعث میشد که جانِل از دنی واهمهای نداشته باشد؟ او چه تفاوتی با سایر پرستارها داشت؟
به نظرتان جانل چگونه توانست احساس دنی را نسبت به والدینش تغییر دهد؟ چه چیزی باعث شد دنی در پایان فیلم دغدغههای والدینش را درک کند؟