
فیلمی انیمیشنی و ماجراجویانه دربارهی پرندهای کوچک و تنها، و تجربهی او در رهبری گروهی از پرندگان، همراه با شناخت خود و دنیای پیرامونش
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
این انیمیشن کامپیوتری سهبعدی، ماجرای پرندهای به نام پرطلایی است که از تخمی رهاشده به دنیا آمده و حاضر نیست دوست صمیمیاش را که یک کفشدوزک است، ترک کند و با بقیهی پرندهها زندگی کند. تا اینکه یک اتفاق باعث میشود پرطلایی با گروهی از پرندهها آشنا شود که رهبر خود را از دست دادهاند و مسیر کوچ سالیانهی خود را نمیدانند. او با تشویق کفشدوزک میگوید که مسیر کوچ را بلد است و میتواند آنها را رهبری کند و بنابراین با آنها راهی سفر میشود. پرطلایی در این سفر با شگفتیهای بسیاری مواجه میشود و دنیای پیرامونش را بهتر میشناسد. او بارها احساس شکست میکند و تصمیم میگیرد نزد کفشدوزک بازگردد. سفر برای او، تجربهای از شناخت دنیای پیرامون، خودشناسی و ایمان به تواناییها است. پرطلایی در این سفر یاد میگیرد که با شجاعت و تکیه بر دانایی میتواند بر سختیها غلبه کند. او همچنین با معنای دوستی و همدلی آشنا میشود. فیلم با پررنگ کردن موضوعاتی چون شجاعت و خودشناسی، این پیام را به همراه دارد که با شناخت تواناییها و همراه کردن آن با دانایی و شجاعت، میتوان بدون ترس از مواجهه با سختیها، موقعیتهای جدید را تجربه کرد.
در فیلم موقعیتهایی از درگیر شدن پرندهها با حیوانات جنگل مانند ببر وجود دارد که در آن، یکی از پرندهها آسیب دیده و میمیرد. در طول سفر، پرطلایی که شناختی از دنیای پیرامون خود ندارد، بیملاحظه رفتار میکند و جان خود و دیگران را به خطر میاندازد. پرندهی کوچکی که پرواز کردن بلد نیست، از بالای صخرهای بلند به پایین پرت میشود. همچنین، موقعیتهایی از ایجاد علاقه بین پرندگان، همراه با نگاههای معنادار در فیلم وجود دارد. موضوع نجات جان گروه و افتادن این مسئولیت بر دوش پرطلایی نیز موضوع معناداری در دنیای کودکان نیست. تماشای این فیلم برای کودکان زیر ۷ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۷ تا ۹ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را همراه والدین تماشا کنند تا هم احساس امنیت کنند و هم فرصت داشته باشند در صورت نیاز با هم گفتگو کنند.
چکیده داستان
زمان کوچ سالیانهی پرندهها فرا رسیده و همگی در حال آماده شدن برای پروازند که در همین زمان، رهبر پرندهها، داریوس، مورد حملهی ببرها قرار میگیرد و میمیرد. پرندهای به نام پرطلایی در لحظهی مرگ داریوس او را میبیند. داریوس اطلاعات مسیر کوچ را به پرطلایی میدهد و از او میخواهد به گروهش بگوید که پس از او، کارل، رهبر گروه خواهد بود. پرطلایی که تا به حال عضو هیچ گروهی از پرندگان نبوده، به پیشنهاد دوستش، کفشدوزک، به گروه پرندهها میگوید که داریوس او را به عنوان رهبر گروه انتخاب کرده است. اما او که تا به حال تجربهی کوچ سالیانه نداشته، پرندگان را اشتباهی به قطب میبرد و جان آنها را به خطر میاندازد. او به گروه میگوید که حقیقت را به آنها نگفته و گروه را ترک میکند اما در آخرین لحظه و با دیدن باند پرواز، ایدهای به ذهنش میرسد. او و پرندگان داخل هواپیمایی باری میشوند و خود را به آفریقا که مقصد اصلی آنهاست، میرسانند.
فرصتهایی برای گفتگو
به نظر شما دلیل اینکه پرطلایی به پرندهها دروغ گفت چه بود؟ فکر میکنید اگر دروغ نمیگفت پرندهها او را در گروه خود میپذیرفتند؟ شما تا به حال تجربهای مشابه با پرطلایی داشتهاید؟
اگر شما جای پرطلایی بودید به حرف کفشدوزک گوش میکردید؟ به نظرتان چرا پرطلایی حرف کفشدوزک را در مورد رهبری گروه پذیرفت؟
شما دربارهی پرندهها چه اطلاعاتی دارید؟ فکر میکنید دلیل کوچ پرندهها چیست؟ تماشای این فیلم اطلاعات بیشتری در مورد پرندهها به شما داد؟