این فیلم سینمایی که بر اساس رمانی به همین نام، نوشتهی رولد دال ساخته شده، داستان پسر فقیری به نام چارلی است که بلیتی را برای بازدید از یک کارخانهی شکلاتسازی پیدا میکند و به همراه ۴ کودک دیگر برای بازدید از کارخانه وارد رقابت میشود. کودکان دیگر بیتربیت، گستاخ، طمعکار و پرخورند و هر یک بابت این رفتارهایشان خود را به دردسر میاندازند و از گروه بازدید خارج میشوند اما چارلی که پسری مؤدب، بالیاقت و مهربان است، باقی میماند. او در نهایت موفق میشود نظر صاحب کارخانه را که خانواده ندارد و به دنبال جانشین میگردد، به خود جلب کند و صاحب کارخانه شود. چارلی هم صاحب کارخانه را به خانوادهاش معرفی میکند و او شیرینی حضور در خانواده را میچشد. فیلم بر شایستگی و لیاقت افراد در رسیدن به خواستههایشان تأکید میکند و دنبال کردن آرزوها و صداقت را راههایی برای رسیدن به هدف معرفی میکند. فیلم صحنههای خشن و ترسناک متعددی دارد که میتواند برای کودکان کوچکتر ترسناک و آزاردهنده باشد؛ مانند باد کردن ورونیکا مثل آدامس، پایین افتادن وروکا از مجرای آشغال یا کوچک شدن مایک در تلویزیون. تماشای این فیلم برای کودکان زیر 9 سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان 9 تا ۱۱ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که فیلم را با همراهی والدین تماشا کنند تا هم احساس امنیت کنند و هم فرصت داشته باشند در صورت نیاز با والدین گفتگو کنند.
چارلی پسر فقیری است که با مادر و پدر و چهار مادربزرگ و پدربزرگش در خانهای کوچک زندگی میکند. در شهرشان کارخانهی شکلاتسازی مشهوری وجود دارد که درهایش به روی دیگران بسته است اما صاحبش اعلام کرده ۵ کودکی که ۵ بلیت طلایی را پیدا کنند، میتوانند از کارخانه بازدید کنند. چارلی با پولی که روی زمین پیدا میکند یک شکلات میخرد و بلیت طلایی را داخل آن پیدا میکند. در طول تور، پنج کودک دیگر هر یک به طریقی از دور خارج میشوند. تنها چارلی میماند و ویلی به او میگوید که او کل کارخانه را برنده شده است. باقی کودکان به خانههایشان باز میگردند و ویلی از چارلی و خانوادهاش دعوت میکند در کارخانه زندگی کنند و آنها هم میپذیرند.
به نظر شما چطور ارتباط ویلی با پدر دندانپزشکش در بزرگسالیاش تأثیر گذاشت؟ چطور ترسش از راضی نبودن پدر، او را سرکش کرد؟ چگونه ارتباط خوب چارلی با مادر و پدر و مادربزرگ و پدربزرگش از او پسری با اعتمادبهنفس، مطمئن و بخشنده ساخت؟ فیلم چطور چارلی را (بهعنوان بچهی خوب) با دیگر بچهها (طمعکار، مادی، لوس و پولدار) مقایسه میکند؟ هر کدام از آنها چه رفتارهایی میکنند که متوجه خصوصیاتشان میشویم؟ به نظرتان میشود آدمها را این مدلی دستهبندی کرد؟ به نظر شما همانطور که فیلم نشان میدهد، والدین خودخواه و احمق، فرزندانی خودخواه و احمق به بار میآورند؟ آیا این رابطه همیشه وجود دارد؟