
فیلمی کمدی دربارهی دو دوست قدیمی که از هم جدا شدهاند و برگشتن دوبارهی آنها به هم برای نجات جان دوستشان
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
فیلم لایو اکشن (ترکیب انیمیشن با تصاویر واقعی) چیپ و دیل: تکاوران نجات، براساس دو شخصیت کارتونی به نامهای چیپ و دیل و در ادامهی سریالی کارتونی با همین نام ساخته شده است. در این فیلم چیپ و دیل که دوستانی قدیمی هستند و تجربهی بازی در سریالی تلویزیونی را داشتهاند، با هم اختلاف پیدا میکنند و از هم جدا میشود. سالها بعد متوجه میشوند دوست و همکار قدیمیشان توسط قاچاقچی بدجنسی به سمت اعتیاد به پنیری بدبو کشیده شده و بعد هم ربوده شده است تا قاچاق شود. این موضوع، چیپ و دیل را دوباره در کنار هم قرار میدهد تا با الهام از قسمتهای مختلف سریالی که بازی کرده بودند، دوستشان را نجات دهند. آنها در مسیر این مبارزه، دوباره به هم نزدیک میشوند و متوجه ارزش یکدیگر میشوند. فیلم در قالب داستانی جنایی و پلیسی سعی دارد بر اهمیت دوستی و وفاداری تاکید کند و نشان دهد دوستی کمک میکند تا خودمان را بهتر بشناسیم و در کنار هم، بر شرارت پیروز شویم.
فیلم پر از صحنهها و موقعیتهای ترسناک و خشن است. داستان فیلم جنایی است و مدام صحبت از تغییر شکل اعضای بدن شخصیتها و تبدیل آنها به موجوداتی دیگر و قاچاق آنهاست. دوست معتاد چیپ و دیل ربوده شده و قرار است قاچاق شود تا در فیلمهای غیرقانونی بازی کند. بین چیپ و دیل با تبهکاران، تعقیب و گریزهای زیادی شکل میگیرد و بارها جانشان تهدید میشود. چند بار به نظر میرسد چیپ یا دیل مردهاند، ولی در نهایت، اتفاقی برایشان نمیافتد. خشونت نمایشدادهشده در فیلم با وجود کارتونی بودن، خشونتی بزرگسالانه است؛ مثلا پلیس، سر تبهکاری را که انسانی خمیری است، با وسیلهای فلزی رنده میکند و بعد بدنش را با اسپری خشک و خورد میکند. عمدهی موضوعات داستان هم بزرگسالانهاند و به دنیای کودکان ارتباطی ندارند؛ موضوعاتی مثل اعتیاد، قاچاق انسان، فیلمهای غیرقانونی، جنایت، بازارسیاه، پاسپورت جعلی، سازمانهای پلیسی و اطلاعاتی و موضوعات دیگری از این دست. تماشای این فیلم برای کودکان کوچکتر از ۹ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۹ تا ۱۱ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را با همراهی بزرگترها تماشا کنند تا هم احساس امنیت کنند و هم فرصت داشته باشند در صورت نیاز با هم گفتگو کنند.
چکیده داستان
چیپ و دیل دو سنجاب بازیگرند که از کودکی با هم دوست بودهاند. آنها در جوانی به هالیوود میروند و در یک سریال تلویزیونی بازی میکنند. مدتی بعد به دیل پیشنهاد میشود در برنامهای ایفای نقش کند و این موضوع آنها را از هم جدا میکند. سی سال بعد، آنها دوباره به هم برخورد میکنند و متوجه میشوند همبازی قدیمیشان درگیر اعتیاد شده و بعد از مدتی هم ربوده میشود. آنها دوباره کنار هم قرار میگیرند تا دوستشان را نجات دهند. یکی از کارآگاهان پلیس که از هواداران چیپ و دیل است به آنها کمک میکند تا فرد بدجنسی را که شخصیتهای کارتونی را معتاد و بعد هم قاچاق میکند پیدا کنند. چیپ و دیل با پیدا کردن او موفق میشوند دوستشان را نجات دهند و خودشان هم دوباره با هم دوست میشوند.
فرصتهایی برای گفتگو
به نظر شما چرا چیپ از اینکه قرار بود دیل در سریالی بازی کند از دست او دلخور شده بود؟ اگر شما جای او بودید چه احساسی پیدا میکردید؟
فکر میکنید چه چیزی به چیپ و دیل کمک کرد تا یکدیگر را ببخشند و دوباره با هم دوست باشند؟
چه موضوعاتی در این فیلم برای شما جالب بودند؟ به نظرتان داستان فیلم بیشتر برای کودکان جذاب است یا بزرگترها؟