
فیلمی انیمیشنی و فانتزی دربارهی دختری با اعتمادبهنفس پایین، از سر گذراندن تجربههایی بزرگ در دنیایی خیالی و بازگشت به دنیای واقعی با احساسی بهتر
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
انیمیشن دوبعدیِ گمشده در مهتاب، که به سبک انیمهها ساخته شده، دربارهی دختری نوجوان به نام هیونجولی است که به نظر میرسد اعتمادبهنفس پایینی دارد. او تصور میکند دیگران به او توجهی ندارند و به همین دلیل، نقشی حاشیهای در تئاتر بچهها به او سپرده شده است. هیونجولی حتی خجالت میکشد والدینش برای تماشای نمایشاش بیایند. او درست قبل از اینکه روی صحنه برود وارد دنیایی خیالی در کاخ مهتاب میشود که فضایی فانتزی دارد و پر از ارواح و دیگر موجودات افسانهای است. درگیر شدن با ماجرهای کاخ، هیونجولی را از مسئلهی خودش دور میکند. او در آنجا دوستانی پیدا میکند و به آنها کمک میکند تا زنی بدجنس را که میخواهد طبیعت آنجا را از بین ببرد شکست بدهند. هیونجولی وقتی به واقعیت برمیگردد احساس بهتری نسبت به خودش دارد و سعی میکند نقشاش را با همهی توان بازی کند. فیلم نشان میدهد هر کس در زندگی نقشی به عهده دارد که نسبت به دیگر نقشها مهمتر یا کم اهمیتتر نیست. مهم این است که همهی توانمان را به کار بگیریم تا نقشی را که به عهده گرفتهایم به خوبی ایفا کنیم.
فضای کاخ مهتاب جادویی و عجیب است. موجوداتی فانتزی با ظاهر و رفتارهای عجیب و غریب در آنجا هستند که ممکن است برای کوچکترها ترسناک باشند. بین شخصیتها مبارزات متعددی شکل میگیرد که با زد و خورد همراه است. بانوی شکوفهها رفتاری خشن و ترسناک دارد. او میخواهد برای رسیدن به اهدافش سنجاب و هیونجولی را از بین ببرد. سربازان ترسناک او چندین بار هیونجولی را دنبال میکنند. گیر افتادن هیونجولی در میان این همه موجود عجیب ممکن است برای کودکان خیلی آزاردهنده باشد. تماشای این فیلم برای کودکان زیر ۷ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۷ تا ۹ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را با همراهی بزرگترها تماشا کنند تا هم احساس امنیت کنند و هم فرصت داشته باشند در صورت نیاز با هم گفتگو کنند.
چکیده داستان
هیونجولی دختری سیزده ساله است که قرار است در نمایشی سنتی در کنار بچههای دیگر ایفای نقش کند، اما از نقشاش راضی نیست. او ناگهان وارد دنیایی خیالی در کاخ مهتاب میشود. کاخ مهتاب جایی فانتزی است که ارواح و خدایان مرموز در آن زندگی میکنند و زنی بدجنس به نام بانوی شکوفهها میخواهد با از بین بردن محافظان طبیعت و بیدار کردن درخت سروی جادویی، زندگی طبیعی در آنجا را نابود کند و خودش فرمانروای کاخ مهتاب شود. هیونجولی در آنجا با آقای سنجاب و جنگجویی به نام وُن آشنا میشود که در حال نبرد با بانوی شکوفهها هستند. او به دوستانش کمک میکند تا او را شکست بدهند و بعد، خودش به دنیای واقعی برمیگردد.
فرصتهایی برای گفتگو
فکر میکنید هیونجولی چرا از نقش درخت ناراضی بود؟ چرا دوست نداشت والدینش او را ببینند؟
به نظر شما چه اتفاقی در کاخ مهتاب به هیونجولی کمک کرد تا نقش درخت را به خوبی ایفا کند؟ او قبل و بعد از ورود به کاخ مهتاب چه تفاوتهایی داشت؟
شما تابهحال احساسی شبیه به هیونجولی داشتهاید؟ اگر جای او بودید چگونه به خودتان کمک میکردید؟