گودزیلا: سیارهخوار یک انیمهی کامپیوتری علمیتخیلی و سومین قسمت از سهگانهی گودزیلاست. داستان این قسمت، در ادامهی گودزیلا: شهری در خط مقدم است؛ شهر مکاگودزیلا نابود شده و اتحاد زمینیها و بیلوسالودوئیها متزلزل شده است. متفیس با فداکاری سربازان نجاتیافته، گیدورا را احضار میکند تا گودزیلا و کل زمین را نابود کند و همهی انسانها با مرگ به آرامش برسند. در مقابل، هاروئو تلاش میکند تا هم برای نابودی گودزیلا و هم توقف گیدورا راهی پیدا کند و نسل بشر را نجات دهد. داستان پیچیده، بیان اعتقادات اقوام مختلف در مورد خدا، معجزه، زندگی و مرگ، درک فیلم را دشوار کرده است؛ بهویژه اگر قسمتهای قبلی را تماشا نکرده باشید. در این قسمت، گودزیلا اغلب بیحرکت است و داستان با ریتم کندی پیش میرود؛ با این حال، صحنههای خشن و ترسناکی در فیلم وجود دارد. ظهور اژدهای طلایی از میان حفرههایی در آسمان به شکل سیاهچاله، مبارزهی گودزیلا با آن و شلیک لیزر از چشمانش میتواند باعث ترس و اضطراب بچهها شود. انفجارهای متعدد، تخریب بخشهایی از فضاپیما، مرگ انسانها و قطع اندامهایشان همراه با نمایش خون، صحنههایی ناراحتکننده ایجاد کردهاند. چالش اصلی شخصیتهای فیلم، مبارزه برای نجات نسل بشر و انتخاب میان زندگی و مرگ، مسائلی است که به دنیای بزرگسالی مربوط میشوند؛ هرچند میتوانند برای نوجوانان قابل ارتباط باشند. اشاراتی غیرمستقیم به خودکشی در قالب پایان دادن به سختیهای زندگی و رسیدن به آرامش وجود دارد. برخی شخصیتهای زن خود را با پیچیدن پارچههایی دور قسمتهایی از بدنشان پوشاندهاند و سرتاپایشان خالکوبیهای رنگارنگ دارند. در یک صحنه، یکی از دختران جوان پارچهها را از دور بدنش باز میکند تا با پسر جوان «به زندگی متصل شوند» که از نسخهی دوبله حذف شده است. تماشای فیلم برای کودکان و نوجوانان کوچکتر از ۱۳ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان و نوجوانان ۱۳ تا ۱۵ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که فیلم را با حضور بزرگترها ببینند تا بتوانند در مورد مسائل مطرح شده در فیلم و نگرانیهایشان با هم گفتگو کنند.
پس از ویرانی شهر مکاگودزیلا (گودزیلای ماشینی)، اتحاد زمینیها و بیلوسالودوئیها سست میشود. متفیس سعی میکند گروهی از سربازان را که از فاجعه نجات یافتهاند، به آیین خود جذب کند و با فداکاری آنها خدای اگزیفها را برای نابودی گودزیلا به زمین احضار کند. از سوی دیگر، هاروئو که از ترکیب با نانوفلز سر باز زده و خشم بیلوسالودوئیها را برانگیخته، به هوتوآ پناه میبرد تا راه چارهای پیدا کند. گیدورا از آسمان به نبرد گودزیلا میآید اما علاوه بر گودزیلا، کل سیاره را نیز نابود خواهد کرد. هاروئو تلاش میکند تا برای نابودی گودزیلا و نجات نسل انسانها راهی پیدا کند.
این فیلم چه تفاوتی با فیلمهای علمیتخیلی غربی دارد؟ آبا این تفاوتها در دیگر فیلمهای علمیتخیلی ژاپنی هم وجود دارد؟ به نظر شما این تفاوتها از کجا ناشی میشود؟ به نظر شما پیام اصلی فیلم چه بود؟ آیا نمایش باطن اهریمنی هر دو گروه بیگانگان فضایی که در ظاهر برای کمک به زمینیها آمده بودند، معنا یا هدف خاصی دارد؟ در مورد انتخاب بین مرگ و زندگی چه فکر میکنید؟ پیام فیلم در این مورد چه بود؟ چقدر با این پیام موافقید؟