گورداله و عمه غوله فیلمی سینمایی بر اساس قصهی گورداله از کتاب افسانههای سرزمین من، نوشتهی خسرو صالحی است. داستان در مورد خانوادهی عیالواری است که درآمد خود را از راه خارکنی تأمین میکنند. یک روز موقع بازگشت از بیابان، زن جادوگری سر راه خارکنها سبز میشود که ادعا میکند عمهی بچههاست و کل خانواده را به خانهی خود دعوت میکند. پول و ثروت عمه غوله آنها را خام کرده اما گورداله، تنها شخصیت دانای داستان، با کنجکاوی و دقت در کارهای او متوجه میشود زیر کاسه نیمکاسهای هست و با استفاده از عقل و درایت خود خانوادهاش را نجات میدهد. شیطنتهای بچهها در فیلم ممکن است برای کودکان قابل ارتباط باشد. در فیلم از لهجههای محلی به همراه موسیقی و آواز و دیالوگهای آهنگین استفاده میشود؛ هرچند استفاده از لهجهها، صرفاً برای بامزه کردن صورت گرفته و ارزش فرهنگی خاصی ندارد. صحنهها و موضوعات خشن و ترسناکی در فیلم وجود دارد. قیافهی عمه غوله، آدمخواری او و این موضوع که تا همه نخوابند، نمیتواند آنها را بخورد، ممکن است برای کوچکترها بهویژه قبل از خواب ترسناک باشد. گورداله و عمه غوله با هم کتککاری میکنند و گورداله چند بار با تیرکمان او را هدف قرار میدهد که بسیار دلچسب و خوشایند است. شخصیتها در موارد متعدد به هم بیاحترامی میکنند و از عبارتهای توهینآمیزی نظیر ذلیلمرده، کپیدن و کوفت جان استفاده میکنند و با سوءاستفاده از حضور الاغ، کاربرد خر و عرعر کردن را عادی جلوه میدهند. در یک صحنه، یکی از بچهها به جای داغان شدن از ترکیب یک فحش انگلیسی با فارسی استفاده میکند؛ خوشایند بودن موقعیت کاربرد و بیاطلاعی کودکان از معنای آن، ممکن است آنها را به کاربرد اینگونه کلمات ترغیب کند. اعضای خانواده لهجههای محلی متفاوتی دارند و حتی در یک صحنه پدر با الاغ اختلاط میکند اما گوردالهی باسواد و باهوش لهجه ندارد. همچنین، موضوع علاقهمندی و ازدواج برادر ارشد خانواده و نارضایتی مادر خانواده از ازدواج خود با خارکن، با دغدغهها و جهان کودکی فاصله دارد. تماشای فیلم برای کودکان زیر ۸ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۸ تا ۱۰ سال نیز در صورتی پیشنهاد میشود که فیلم را در حضور خانواده ببینند تا هم احساس امنیت کنند و هم بتوانند در صورت نیاز با هم گفتگو کنند.
یک روز که پدر و برادر بزرگتر گورداله برای خارکنی به بیابان رفتهاند، با طناب خزندهی عجیبی روبهرو میشوند. با کشیدن طناب، زن جادوگری به زمین میافتد که ادعا میکند عمهی بچههاست و خانوادهی گورداله را به خانهی خود دعوت میکند. پول و ثروت عمهخانم آنها را خام کرده اما گورداله میداند زیر کاسه نیمکاسهای هست. عمه غوله بهخوبی از آنها پذیرایی میکند تا چاق و فربه شوند و آمادهی خورده شدن؛ اما تا وقتی همه نخوابند، نمیتواند آنها را بخورد. گورداله موفق میشود با هوش خود غول را فریب دهد و با خانوادهاش از آنجا فرار کند.
اگر کسی خود را از بستگان شما معرفی کند، چه کار میکنید؟ بستگان و خویشاوندان خود را چگونه بشناسیم؟ در فیلم به چه ضربالمثلهایی اشاره میشود؟ آیا معنا و کاربردشان را میدانید؟ چه چیزی در این فیلم را دوست داشتید؟