
انیمیشنی ماجراجویانه دربارهی حیوانات یک مزرعه، فضای دوستانهی بین آنها و همکاری و مسئولیتپذیری برای جبران اشتباهشان
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
فیلم گوسفندی به نام شان، انیمیشنی استاپ موشن و بدون کلام است که در ادامهی مجموعهای تلویزیونی با همین نام ساخته شده و در فارسی، با نام بره ناقلا هم معروف است. داستان دربارهی گوسفندان یک مزرعه و روابطشان با مزرعهدار است. در پی اتفاقات مختلف و به خاطر اشتباه گوسفندان، مزرعهدار به شهری بزرگ فرستاده میشود و حافظهاش را از دست میدهد. گوسفندان تصمیم میگیرند اشتباهشان را جبران کنند و مزرعهدار را به خانه برگردانند. آنها در این راه با موانع زیادی مواجه میشوند، ولی در تمامی مراحل با پشتکار و کار گروهی، راهحلهای خلاقانهای را در پیش میگیرند و موفق میشوند به هدفشان که بازگرداندن مزرعهدار است برسند. آنها ضمن حفظ دوستیهای گذشته، دوستهای تازهای پیدا میکنند و از هم مراقبت و حمایت میکنند تا به مزرعهشان برگردند. دوستی، کار گروهی، مسئولیتپذیری و پشتکار از موضوعات برجسته در این فیلماند.
در فیلم تعدادی صحنهی خشن و ترسناک وجود دارد؛ از جمله صحنههای مربوط به مامور جمعآوری حیوانات که به نظر میآید از گرفتن و ترساندن حیوانات لذت میبرد و در یک صحنه اسلحهی برقی خود را روی یک عروسک امتحان میکند؛ عروسک میسوزد و از بین میرود. صحنههای تعقیب و گریز بین او و حیوانات هم ترسناک است، ولی کسی آسیبی نمیبیند و همه چیز به خوبی به پایان میرسد. تماشای این فیلم برای کودکان کوچکتر از 5 سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان 5 تا 7 سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که فیلم را با همراهی و حضور والدین تماشا کنند تا هم احساس امنیت کنند و هم فرصت گفتوگو در مورد ترسها و نگرانیهایشان را داشته باشند.
چکیده داستان
داستان دربارهی مزرعهای است که در آن، آقای مزرعهدار و گوسفندان هر روز برنامهی ثابتی دارند. روزی گوسفندی به نام شان، با دیدن بیلبوردِ روی یک اتوبوس تصمیم میگیرد یک روز را استراحت کند. او با همکاری سایر گوسفندان، مزرعهدار را خواب میکنند و او را در اتاقک کاروانی میگذارند و خودشان استراحت میکنند. اما اتاقک کاروان شروع به حرکت میکند و اتفاقات مختلفی در پی هم میافتند. مزرعهدار به طور اشتباهی به شهری بزرگ میرود و به خاطر ضربهی وارد شده بر سرش، حافظهاش را از دست میدهد. گوسفندان به دنبال او به شهر میآیند تا پیدایش کنند و به مزرعه برش گردانند. در این بین، مامور نگهداری حیوانات ظالمی در داستان وجود دارد که دنبال شان و دوستانش است تا آنها را اسیر کند.
فرصتهایی برای گفتگو
به نظر شما شخصیتهای فیلم، با وجود اینکه حرف نمیزدند، چگونه با هم ارتباط برقرار میکردند؟ آیا همهی حرفهای آنها را متوجه شدید؟ چه راههای دیگری غیر از حرف زدن برای ارتباط با دیگران وجود دارد؟
انگیزهی شان برای برگرداندن مزرعهدار چه بود؟ او چه اشتباهاتی در این راه کرد؟ او چگونه اشتباهاتش را جبران کرد؟
شما فکر میکنید عامل اصلی موفقیت شان چه بود؟ دوستانش چه نقشی در این راه داشتند؟