
فیلمی اکشن دربارهی مأمور مخفی سازمان سیآیاِی، پی بردن به اسناد فساد یکی از افسران ردهبالای سازمان، و تلاش او برای فرار از دست فرستادگان سازمان
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
فیلم مرد خاکستری اقتباس از رمانی با همین نام، نوشتهی مارک گرینی است. این فیلم ماجرای مأمور مخفی سازمان سیآیاِی به اسم سیرا شش است. او به مدارکی دست پیدا میکند که نشان میدهد یکی از افسران سیآیاِی به اسم کارمایکل مشغول فساد و استفاده از رانت است. همین قضیه عاملی میشود که فرستادهی کارمایکل، شش را دنبال کند تا هم مدارک را از او بگیرد هم او را از بین ببرد. شش آدم شجاعی است که وقتی متوجه میشود در یکی از مأموریتها ممکن است به کودکی آسیب برسد، از فرمان سرپیچی میکند. او مراقب خواهرزادهی فیتز است و برای نجات او جانش را به خطر میاندازد.
فیلم سرشار از صحنههای خشن همراه با زد و خورد و مرگ است. سیرا شش از دست فرستادههای لوید فرار میکند و در این تعقیب و گریز آدمهای زیادی کشته میشوند. مارگارت و فیتز و سرآخر خود لوید از آدمهایی هستند که میمیرند. شلیک با اسلحه، خفه کردن با طناب و چاقو زدن از جمله موقعیتهای فیلم است که ممکن است باعث ترساندن و آزار بچههای کوچکتر شود. شخصیتها گاهی از الفاظ توهینآمیز استفاده میکنند و خوردن مشروبات الکلی هم دیده میشود. تماشای این فیلم برای نوجوانهای 15 سال به بالا پیشنهاد میشود.
چکیده داستان
فیتز رُی که یک مقام ارشد سیآیاِی است، از قاتلی در زندان دیدن میکند و از او میخواهد به عنوان آدمکش در سازمان استخدام شود. اسم او را میگذارند سیرا شش و به طور خلاصه اسم او را شش صدا میکنند. هجده سال بعد، شش مأمور کشتن یک نفر میشود. وقتی آن فرد در حال مرگ است، به شش میگوید اسمش چهار است، او فایلی را به شش میشود که مدارک فساد کارمایکل در آن است. کارمایکل افسری جوان است که شش دستور ترورها را از او میگیرد. شش که متوجه میشود بعد از چهار، نوبت مرگ خودش است، فایل را برای یکی از آدمهای مورد اعتمادش در پراگ پست میکند. کارمایکل مأموری به اسم لوید را استخدام میکند تا شش را دستگیر کند و از بین ببرد. لوید برای اینکه آمار شش را دربیاورد، خواهرزادهی فیتز را گروگان میگیرد. تعقیب و گریز بین لوید و شش و مأموری به اسم میراندا تا پایان فیلم ادامه دارد و در نهایت لوید و فیتز میمیرند و سیرا شش، کلر را نجات میدهد.
فرصتهایی برای گفتگو
فکر میکنید نقاط ضعف و قوت سیرا شش چه بود؟
چرا شش جان خودش را برای نجات کِلِر به خطر انداخت؟
به نظرتان چرا شش بعد از کشتن چهار از دستورها سرپیچی کرد؟