
سریالی انیمیشنی و اکشن دربارهی تقابل نیروهای خیر و شر و مبارزهی پسربچهای دارای قدرتهای فراانسانی با موجودات شرور
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
بن ۱۰ سریالی انیمیشنی است که با تکنیک دوبعدی ساخته شده است. داستان این سریال دربارهی پسری ۱۰ ساله به نام بن است که ساعتی جادویی به نام آمنیتریکس پیدا میکند که میتواند تبدیل به هیولاهایی قدرتمند شود. بن بعد از پیدا کردن این ساعت وظیفه دارد با موجودات فضایی بجنگد و زمین را از شر آنها که موجوداتی خبیث و شرورند، در امان نگه دارد. او برای پیروزی بر دشمنانش پشتکار به خرج میدهد و از کمک و همکاری خانواده و دوستانش هم استفاده میکند. بن ۱۰ یکی از سریالهای ابرقهرمانی مورد توجه کودکان است که به تقابل روشن خیر و شر میپردازند و همیشه ابرقهرمان است که بهخاطر داشتن نیروهای فراانسانی، پیروز میشود. وجود این نیروهای فراانسانی در ابرقهرمانها، هم آنها را برای کودکان جذاب و دوستداشتنی میکند و هم در بسیار از کودکان، آرزوی داشتن چنین قدرتهایی را به وجود میآورد.
این سریال پر از صحنههای خشن و ترسناک است؛ از جمله صحنههای زدوخورد، لگد زدن، شلیک کردن، و تعقیب و گریز. همچنین خیلی از موقعیتها همراه با موسیقی دلهرهآور است. نکتهی قابل توجه در مورد این سریال و فیلمها و سریالهای مشابه این است که شخصیت اصلی، همیشه برای غلبه بر دشمنانش از خشونت استفاده میکند و شخصیتهایی که قهرمان با آنها میجنگد، همیشه موجوداتی غیرانسانی و بسیار ترسناک و وحشی به تصویر در آمدهاند. این موضوع، همدلی و همذاتپنداری با آنها را دشوار میکند و اِعمال خشونت علیهشان را، توجیهپذیر و بدون عذاب وجدان. همچنین، موضوع نجات زمین و انسانها از شر موجودات شیطانی و خبیث و تبدیل کودک به مبارزی که قرار است ناجی دیگران باشد، موضوع کودکانهای نیست. از طرفی، محصولات زیادی با شخصیت بن در بازار موجودند و تماشای این سریال ممکن است میل به خرید این محصولات را در کودکان افزایش دهد. تماشای این سریال برای کودکان زیر ۸ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۸ تا ۹ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را همراه والدین تماشا کنند تا هم احساس امنیت کنند و هم بتوانند در مورد ترسها و نگرانیهایشان با والدین گفتگو کنند.
چکیده داستان
این انیمیشن دربارهی پسری به نام بن است که برای تعطیلات، به همراه پدر بزرگش به جاهای مختلف سفر میکند. روز اول تعطیلات، او با دختر عمویش گُوِن مواجه میشود که اصلاً برایش خوشایند نیست. به همین دلیل، بعد از جروبحث با او به جنگل میرود که ناگهان، شهابسنگی به زمین برخورد میکند. وقتی بن به شهابسنگ نزدیک میشود، میبیند یک گوی است. گوی باز میشود و بن درون آن ساعتی پیدا میکند که به صاحب خود اجازه میدهد به ۱۰ هیولایی که درون ساعت وجود دارند، تبدیل شود. حالا که ساعت به دست بن چسبیده، او وظیفه دارد با فضاییها بجنگد و زمین را از شر موجودات خبیث در امان نگه دارد.
فرصتهایی برای گفتگو
چه چیزی بن را قهرمان میکند؟ آیا تغییر شکل به هیولاها او را قهرمان میکند یا ویژگیهای شخصی خودش، مثل تلاش برای حل مسائل و کمک گرفتن از دیگران؟
به نظرتان جنگیدن روش خوبی برای حل مسائل است؟ چه راههای دیگری وجود دارند؟
فکر میکنید چرا گُوِن دوست دارد بن را همراهی کند؟ خواست شخصی او چیست؟ اگر شما جای نویسندهی داستان بودید چه نقشی برای گُوِن مینوشتید؟