
سریالی درام دربارهی انتقام مردی از زندگی گذشته، طمع کسب ثروت و مواجهه با تنشهای خانوادگی همراه با تجربهی عشق
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
زخم کاری سریالی درام و جنایی، برگرفته از رمان بیست زخم کاری، نوشتهٔ محمود حسینیزاد و نمایشنامهی مکبث اثر ویلیام شکسپیر است. داستان دربارهی مردی به نام مالک است که مدیر یک هولدینگ خانوادگی است. مالک به دلیل کینهای که از گذشته دارد با کلاهبرداری از خانواده ریز آبادی و قتل حاج عمو، از آنها انتقام میگیرد. با مرگ ریز آبادی اعضای این خانواده درگیر تنشها و درگیریهای بسیاری میشوند. دراینبین میثم و مائده که به یکدیگر علاقه دارند متوجه رازی بزرگ میشوند که مانع اصلی ازدواج آنها است. مائده با فهمیدن این موضوع دست به خودکشی میزند و از دنیا میرود. میثم خانواده را ترد میکند و سمیرا دچار تنشهای روحی میشود که در نتیجه این تنشها در یک تصادف دختر خود را از دست میدهد. منصوره، دختر ریز آبادی برای انتقام از مالک در یک قرار ملاقات با ضربات چاقو مالک را به قتل میرساند.
صحنههای بسیاری از ترس و خشونت و موارد بزگسالانه در سریال وجود دارد. مالک و سمیرا با یک نقشه ریز آبادی را در وان خفه کرده و به قتل میرسانند، مائده در غذای خودش و میثم سم میریزد و یک خودکشی ناکام را رقم میزند، افراد مالک وارد خانهی ریز آبادیها میشوند و بعد از زدوخورد مستخدم خانه را به قتل میرسانند، مالک یکی از کارکنان شرکت را به قتل میرساند، مائده در حمام خودکشی میکند و بعد از خونریزی فراوان از دنیا میرود، در صحنهی پایانی مالک با ضربات متعدد چاقو توسط منصوره به قتل میرسد. همچنین در داستان موضوعاتی چون خیانت، کلاهبرداری، روابط نامشروع، مصرف سیگار، مشروبات الکلی، تریاک و دسیسه کردن برای به دست آوردن قدرت و ثروت وجود دارد که مربوط به دنیای بزرگسالان است. تماشای این سریال برای نوجوانان کوچکتر از 18 سال پیشنهاد نمیشود.
چکیده داستان
مالک مالکی یکی از مدیران شرکت ریز آبادی است. مالک که از زمانهای گذشته و به دلیل مشکلات خانوادگی از “نعمت ریز آبادی کینه به دل دارد، تصمیم میگیرد مبلغ قرارداد نفتی بزرگی را به حساب خود واریز کرده و بدین ترتیب از ریز آبادیها کلاهبرداری میکند. مالک به همراه همسرش سمیرا، نعمت ریز آبادی را به قتل میرساند. همزمان با مرگ ریز آبادی، دخترش منصوره که نامزد سابق مالک است از فرانسه برمیگردد. مالک از اینکه توانسته خانوادهٔ ریزآبادی را تحتفشار قرار بدهد تا سهم خود را از شرکت بگیرد، بسیار سرخوش است، ولی با گذر زمان کارکنان شرکت متوجه ماجرای قتل ریز آبادی میشوند و از مالک باج میخواهند. بدین ترتیب مالک درگیر قتلهای دیگری نیز میشود و همزمان با تحتفشار گذاشتن ناصر، پسر ریز آبادی، انتقام گذشته را میگیرد. در ادامه همزمان با برملا شدن راز بزرگ خانوادگی، دختر ناصر به دلیل علاقهاش به پسر مالکی خودکشی میکند و تنش در خانوادهی مالکی و ریز آبادی زیاد میشود.
فرصتهایی برای گفتگو
آیا مالک برای گرفتن حق خود تصمیم درستی گرفته بود؟
شما کدام ویژگی میثم را میپسندید؟
به نظر شما بهترین راه برای میثم برای مخالفت با تصمیمهای اشتباه خانواده چه چیزی است؟