
سریالی کمدی دربارهی همکاری برای حل بدهی مالی بزرگ، تجربهی عشق و گذر از فراز و نشیبهای مختلف همراه با مضامینی چون دوستی و مسئولیتپذیری
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
سریال ساخت ایران در سه فصل ساخته شده است. فصل سوم از این سریال دربارهی دختری به نام ستاره است که جنسهای قاچاقش در دریا غرقشده است. ستاره برای پیدا کردن جنسهایش پیش غلام که غواص جنوب کشور است میرود. غلام به ستاره علاقهمند میشود و برای کمک به او به تهران میرود تا از بدهکار او فرصت بگیرد. تلاش غلام برای حل کردن این مشکل او را با شخصیتهای جدیدی آشنا میکند، فراز و نشیبهای زیادی را خلق میکند و ماجراجویهای زیادی را رقم میزند.
در طول سریال صحنههایی از ترس و خشونت و همچنین مفاهیم بزرگسالانه وجود دارد. غلام برای برقراری رابطه عاشقانه با ستاره تلاش زیادی میکند و مسائل جنسی مانند چشمک زدن، سوءاستفاده از ستاره برای حل مشکل او و تیک زدن در داستان وجود دارد. در موقعیتهای مختلفی درگیریهای کلامی و فیزیکی رخ میدهد که منجر به شکستن وسایل و خرابی میشود. همچنین افراد از عبارات توهینآمیزی چون؛ بی غیرت، بدبخت، جعلق و بیعرضه استفاده میکنند. غلام در سریال به عنوان فردی که به سرعت و بدون دلیل عاشق میشود معرفیشده است. تماشای این سریال برای نوجوانان کوچکتر از 15سال پیشنهاد نمیشود. برای نوجوانان 15 تا 17 سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که با همراهی والدین آن را تماشا کنند تا در صورت نیاز بتوانند باهم گفتوگو کنند.
چکیده داستان
ستاره بدهی مالی زیادی به بار آورده است و جنسهایی که بهصورت قاچاق وارد کرده در دریا غرقشدهاند. او به دنبال غلام میرود تا به کمک او جنسها را از دریا خارج کنند. غلام که غواصه است، به ستاره علاقهمند میشود. او راضی میشود که به ستاره کمک کند و برای حل مشکل ستاره از پسرداییاش، مرتضی کمک میگیرد. غلام و مرتضی باهم به سراغ ظلی میروند تا برای ستاره وقت بگیرند، اما بعد از مخالف ظلی تصمیم میگیرند، او را تعقیب کنند تا با فهمیدن خلافهایی که مرتکب میشود او را تهدید کنند تا از بدهی ستاره منصرف شود. غلام و دوستانش دردسرهای زیادی را به وجود میآورند، مشکلات زیادی را حل میکنند و در عین حال مشکلات جدیدتری خلق میکنند تا ظلی را راضی کنند. غلام برای مشکل ستاره، به کمک سیاوش نیاز دارد و سیاوش هم با غلام و مرتضی همراه میشود تا داستان بدهی مالی ستاره حل شود. در طول سریال فراز و نشیبهای متعددی بر سر راه شخصیتها قرار میگیرد که موقعیتهای طنزی را رقم میزند.
فرصتهایی برای گفتگو
به نظر شما آیا ستاره به تنهایی قادر به حل مشکلش بود؟
فکر میکنید حضور ستاره باعث چه تغییری در رفتار غلام شده است و چرا؟
به نظر شما آیا با گفتگو مشکلات داخل داستان حل میشود؟