
سریالی انیمه و درام دربارهی عشق یک دختر سرباز نسبت به فرماندهی از دسترفتهاش و تلاش او برای فهمیدن احساسات انسانی از راه نامهنوشتن به جای دیگران
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
این سریال انیمه که با اقتباس از مجموعه داستانهایی با همین نام، اثر کانا آکاتسوکی ساخته شده، دربارهی دختری نوجوان به نام وایولت است که بهطور ناخواسته، از کودکی درگیر جنگ بوده است. او که مهارتهای رزمی خوبی دارد و خیلی راحت آدم میکشد، به سرگردی به نام گیلبرت هدیه داده میشود. بین وایولت و گیلبرت احساساتی عاشقانه شکل میگیرد و زمانی که گیلبرت زخمی شده، وایولت برای نجات جان او هر دو دستاش را از دست میدهد. بعد از جنگ، وایولت که با احساسات انسانی بیگانه است و مثل یک ربات رفتار میکند، در یک دفتر پستی مشغول به کار میشود که در آن، افرادی به عنوان نامهنگار، برای متقاضیان نامه مینویسند. وایولت برای این کار باید بتواند احساسات افراد را درک کند و آنها را در نامهها انعکاس بدهد، اما به خاطر ناتوانی از درک احساسات دیگران، در انجام آن ناموفق است. او هدف بزرگی برای نامهنگاری دارد؛ میخواهد با شناختن احساسات مختلف آدمها، معنی آخرین جملهی گیلبرت را که به او ابراز عشق کرده بفهمد. چند زن که هر کدام گرهی عاطفی در زندگیشان دارند، سر راه وایولت قرار میگیرند و به او کمک میکنند تا هم با احساسات خودش ارتباط برقرار کند و هم در کار نامهنوشتن مهارت پیدا کند. سریال با پرداختن به زندگی عاطفی یک کودکسرباز، هم به اثرات روانی مخرب جنگ اشاره میکند و هم داستانهایی تاثیرگذار از زندگیهای عاطفی و عاشقانهی شخصیتها تعریف میکند.
سایهی جنگ در همهی قسمتهای سریال احساس میشود. وایولت یک کودکسرباز است که هر دو دستاش به خاطر نجات جان همرزمش قطع شده و حالا دستانی فلزی دارد. وایولت در طول داستان تصور میکند گیلبرت زنده است و وقتی میفهمد او کشته شده، بسیار غمگین و افسرده میشود. او یک بار دیگر و برای نجات بقیه، دستان فلزیاش را هم از دست میدهد. شخصیتهای دیگری هم در سریال هستند که عزیزانشان را در جنگ از دست دادهاند یا همچنان منتظر برگشت آنها هستند. موضوع اصلی سریال که حضور یک کودکسرباز در جنگ و استفاده از او به عنوان ابزار جنگی است، موضوعی بسیار سنگین و بزرگسالانه است که میتواند برای کوچکترها خیلی اضطرابآور باشد. همچنین، گیلبرت زمانی به وایولت ابراز عشق میکند که خودش جوان و وایولت نوجوان است. تماشای این سریال برای افراد کوچکتر از ۱۳ سال پیشنهاد نمیشود. برای نوجوانان ۱۳ تا ۱۵ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را با همراهی بزرگترها تماشا کنند تا هم احساس امنیت کنند و هم فرصت داشته باشند در صورت نیاز با هم گفتگو کنند.
چکیده داستان
وایولت دختری چهاردهساله و یتیم است که از کودکی درگیر جنگ بوده است. او که توان جنگی خوبی دارد، توسط برادر سرگردی به نام گیلبرت به او هدیه داده میشود تا در جنگ، از او به عنوان سلاح استفاده کند اما گیلبرت با او مثل یک انسان رفتار میکند، به او حرف زدن، خواندن و نوشتن یاد میدهد و نام او را وایولت یعنی گل بنفشه میگذارد. وایولت در طول جنگ در کنار گیلبرت میجنگد و در نبردی که گیلبرت زخمی میشود، برای نجات جان او هر دو دستاش را از دست میدهد. او به بیمارستان منتقل میشود و جای دستانش، دستانی مصنوعی از فلز کار گذاشته میشود. همرزم گیلبرت فردی به نام هاجینز است که از طرف گیلبرت ماموریت دارد از وایولت مراقبت کند. او یک دفتر پستی دارد که در آن افرادی به نام عروسک نامهنگار، از طرف کسانی که خودشان نمیتوانند نامه بنویسند، این کار را انجام میدهند. وایولت در آنجا مشغول به کار میشود ولی چون با احساسات انسانی ناآشناست، بهسختی میتواند کارش را درست انجام دهد. هدف او از نوشتن نامههای مردم، فهمیدن معنی «دوستات دارم» است؛ جملهای که گیلبرت در آخرین لحظات زندگیاش به او گفته است.
فرصتهایی برای گفتگو
چه موضوعی در این سریال برای شما بیشتر ناراحتکننده بود؟ چه موضوعی در آن برایتان زیبا و اثرگذار بود؟ با شخصیت وایولت در چه زمینههایی احساس نزدیکی میکردید؟
دربارهی گذشتهی وایولت چه فکر میکنید؟ به نظرتان او چگونه وارد جنگ شده بود؟ برادر گیلبرت چطور او را پیدا کرده بود؟
به نظر شما چه چیزی در گیلبرت باعث شده بود وایولت عاشق او باشد؟ چه چیزی در وایولت، گیلبرت را عاشق او کرده بود؟ فکر میکنید عشق چگونه به وجود میآید؟